Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-02@18:33:18 GMT

یک روایت شنیدنی از جوانی کیومرث پوراحمد

تاریخ انتشار: ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۶۸۸۳۷

یک روایت شنیدنی از جوانی کیومرث پوراحمد

کیومرث پوراحمد یک روز صبح تصمیم گرفت صدای ساعت را ببندد و قید کار در کارخانه ذوب آهن اصفهان را بزند و دنبال دلش را بگیرد و به عشق سینما راهی تهران بشود.

اینها جملاتی است که کیومرث پوراحمد سال‌ها پیش در گفت‌وگو با رفیق قدیمی‌اش، احمد طالبی‌نژاد، منتقد و کارشناس باسابقه سینما گفته.

بیشتربخوانید

نابغه‌ای که «قصه‌های مجید» را تبدیل به «قصه یک نسل» کرد + صوت

و حالا این یار دیرین که از انتشار خبر درگذشت ناگهانی پوراحمد همچنان بهت‌زده است، در گفتگو با ایسنا از ورود این فیلمساز به سینما می‌گوید، از نسلی که رویاهایش بر باد رفته و از علاقه و عِرق این فیلمساز به ادبیات.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

طالبی‌نژاد با اشاره به سرآغاز ورود پوراحمد به سینما می‌گوید: اولین نکته‌ای که درباره زنده‌یاد پوراحمد می‌توان گفت این است که کارش را از نقدنویسی و درواقع از کار مطبوعاتی آغاز کرد و البته منتقد حرفه‌ای و پرکاری نبود. گه گاه درباره فیلم‌هایی که می‌دید و از آنها خوشش می‌آمد، از جمله فیلم «آرامش در حضور دیگران» ناصر تقوایی نقدهای کوتاهی در نشریات معدودی که آن دوره به سینما می‌پرداختند، می‌نوشت و برخلاف آنچه در یکی از شبکه‌های خبری گفته شد، تحصیل‌کرده سینما نبود.

به عنوان کسی که دوستی سی و اندی ساله‌ای با او داشتم، فکر نمی‌کنم در دانشکده‌ای تحصیلات سینمایی کرده باشد. بعد از اینکه دیپلمش را گرفت، به خدمت سربازی رفت و در سپاهی‌دانش معلم شد و بعد از بازگشت به اصفهان به عنوان کارمند به استخدام کارخانه ذوب آهن در آمد. در گفتگویی که سال‌ها پیش با او داشتم، توضیح داد که چگونه از کار در این کارخانه، دست کشید. او خود گفته بود، «یک روز صبح هرچه ساعت زنگ زد تا بلند شوم و برای رفتن به کارخانه آمده شوم، بیدار نشدم و زنگ ساعت را بستم» و این چنین بود که قید کار دولتی و کارمندی را زد و برای پیگیری علایقش راهی تهران شد.

طالبی‌نژاد ادامه می‌دهد: او مانند بسیاری از هم‌نسلان ما از کودکی، ناخواسته در معرض سینما قرار گرفته و به نوعی مرض سینما به جانش افتاده و بشدت عاشق فیلم و سینما بود. بعدها که کمی بزرگتر شد، به واسطه حضور برادر بزرگترش، منوچهر که آن زمان به عنوان بازیگر در سینما فعالیت می‌کرد، علایق او به سینما بیشتر  هم شد و به تهران آمد و این در و آن در زد تا وقتی به عنوان دستیار در سریال «آتش بدون دود» در کنار نادر ابراهیمی مشغول به کار شد و این سرآغاز ورود او به فعالیت هنری بود. یعنی با تلاش فردی و پیگیری شخصی‌اش، وارد این فضا شد نه به واسطه امکانات ویژه یا تحصیلات مرتبط. نمونه پیش از پوراحمد، ناصر تقوایی است که اتفاقا پوراحمد بشدت متاثر از او بود. ورود این دو به سینما و کارکرد هر دو آنها در این هنر تقریبا شبیه هم است.

وی با تشریح دوره‌های مختلف فیلمسازی پوراحمد اضافه می‌کند: در چند مرحله فیلمسازی کرد. ابتدا فیلم‌های کوتاهی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت و بعد فعالیت خود را در همکاری با نادر ابراهیمی در سریال «آتش بدون دود» به عنوان دستیار کارگردان و سپس دستیار تدوین ادامه داد که به گفته خودش و نیز زنده‌یاد ابراهیمی، بخش‌هایی از این سریال را پوراحمد کارگردانی کرد و پس از آن با فیلم کوتاه «زنگ اول زنگ دوم» که حدیث نفس خودش بود، وارد فیلمسازی مستقل شد و بعد فیلم‌هایی مانند «بی‌بی چلچله» و «تاتوره» و ... را ساخت و بعد هم که وارد تلویزیون شد، با سریال بی‌نظیر «قصه‌های مجید» موقعیت خیلی خوبی در سریال‌سازی به دست آورد. همچنانکه سریال بعدی‌اش «سرِنخ» یکی از معدود سریال‌هایی است که رنگ و بوی ایرانی دارد و شخصیت‌هایش همه آشنا هستند و هویت و شناسنامه ایرانی دارند.

او یکی از ویژگی‌های عمده در کار پوراحمد را حال و هوای ادبی در آثار این فیلمساز می‌داند و در این باره توضیح می‌دهد: اغلب آثار او در ژانرهای گوناگون، از آثار ادبی ایرانی یا خارجی اقتباس شده‌اند و این خیلی مهم است چراکه ادبیات در همه جای دنیا پشتوانه بسیار خوبی برای سینماست و بسیاری از فیلم‌های خوب تاریخ سینمای جهان به شکلی از آثار ادبی کلاسیک یا مدرن اقتباس شده‌اند و این روند همچنان هم ادامه دارد. به هر روی، پوراحمد از معدود فیلمسازان موفق ماست که این گرایش را داشت و به پشتوانه ادبی ساخته‌هایش توجه بسیاری می‌کرد و آثار خیلی خوبش مانند «قصه‌های مجید» و «بی‌بی چلچله»، «خواهران غریب»، «اتوبوس شب» و ... همه اقتباسی هستند.

طابی‌نژاد در ادامه، کودکی ناتمام پوراحمد را که نام کتاب خاطرات این هنرمند هم هست، سرگذشت تلخ یک نسل می‌داند و یادآوری می‌کند: سرگذشت تلخ نسل ماست. در آن دوران، در آن برهوت فرهنگی که امکانات مانند امروز نبود و بخصوص که پوراحمد متولد نجف‌آباد بود و نه خود اصفهان، دستیابی به سینما برایش هیچ هم آسان نبود. ظاهرا در نجف‌آباد تنها یک سینما بوده و علاقه‌مندان به سینما خیلی سخت می‌تواستند در آن فیلم ببییند. به هر حال ما نسل رویازده‌ای بودیم و پر از حسرت و عسرت که آن را در کتاب «کودکی ناتمام» پوراحمد خیلی شدید می‌بینیم. او در خانواده‌ای پر جمعیت با ده دوازده خواهر و برادر بزرگ شده بود.

هرچند شغل پدرش نسبتا خوب بود و در بازار اصفهان فرش فروشی داشت و دست‌شان به دهن‌شان می‌رسید، با این همه در آن شلوغی و ازدحام خانوادگی و با در نظر گرفتن اینکه همه خانواده‌ها دوست داشتند فرزندان‌شان دکتری، مهندسی، چیزی بشود، اینکه کسی بخواهد راه نامتعارفی برود و مثلا سینما را انتخاب کند، نکته مهمی است. آنچنانکه سریال «قصه‌های مجید» هم تلفیقی است از داستان هوشنگ مرادی کرمانی به اضافه خاطرات و تجربه‌های زیستی خود پوراحمد و از آنجا که سریال در اصفهان هم ساخته شده، رنگ و بوی بومی بیشتری هم به خود می‌گیرد. یعنی آدمی که مانند مجید راه دشواری را طی کرده تا به آرزوهایش برسد یا اصلا نرسد چراکه سالهاست بخشی از آرزوهای نسل ما بر باد رفته.  

احمد طالبی‌نژاد سخنانش را این گونه به پایان می‌برد: من هم مانند همه مردم و با اینکه دوستی سی و اندی ساله‌ای با کیومرث پوراحمد داشتم، همچنان در شوک هستم و ناباورانه فکر می‌کنم که آدمی مانند او با آن قد و قامت و آن ویژگی‌ها واقعا دست به خودکشی زده و اگر چنین کرده، چرا؟!

منبع: ایسنا

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: کیومرث پوراحمد حاشیه هنرمندان کیومرث پوراحمد قصه های مجید طالبی نژاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۶۸۸۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۲۰ سال از درگذشت گل آقای ایران گذشت

از قدیم گفته اند؛ «خنده بر هر درد بی‌درمان دواست» و زنده یاد کیومرث صابری فومنی به عنوان سردمدار طنز فاخر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجله «گل‌آقا» را با این شعار منتشر می‌کرد. او یکی از سرشناس‌ترین طنز نویسان ایرانی است که با قلم توانمند خود توانست مسیر‌های جدیدی را در طنزنویسی، پیش روی مخاطبان و اهل فن قرار دهد.

کیومرث صابری فومنی مشهور به گل‌آقا، ادیب و طنزپرداز معاصر، ۷ شهریور ۱۳۲۰ در گیلان به دنیا آمد. پدرش که کارمند وزارت دارایی و اهل رشت بود در ۱۳۱۷ به اداره دارایی صومعه‌سرا منتقل شد. در ۱۳۲۱ به اداره دارایی فومن انتقال یافت و چند ماه بعد در همان شهر درگذشت. صابری تحصیلات دبستانی خود را در فومن گذراند و پس از پایان تحصیلات ابتدایی به شاگردی در یک مغازه خیاطی پرداخت، اما در اواخر مهر همان سال به اصرارِ مادر و دوستانش، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد. در ۱۶ سالگی (۱۳۳۶) در امتحان ورودی دانشسرای کشاورزی ساری که از شهرستان فومن فقط یک دانش آموخته را می‌پذیرفت، قبول شد. ۲ سال در آنجا تحصیل کرد و پس از قبولی در امتحانات در ۱۸ سالگی (۱۳۳۸) به عنوان معلم یک دبستان روستای کَسما رفت.

اولین نوشته اش (شعری با عنوان یتیم) بین سال‌های ۱۳۳۹ـ۱۳۳۶ در مجله امید ایران چاپ شد. فومنی در ۲۰ سالگی (۱۳۴۰) در رشته ادبی به طور متفرقه امتحان داد و دیپلم گرفت. همان سال در کنکور رشته سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و همزمان با تدریس در دبستان و دبیرستان به تحصیل پرداخت. پس از چهار سال (۱۳۴۴) توانست لیسانس حقوق سیاسی خود را از این دانشکده دریافت کند. او در نخستین سال تحصیل در دانشکده (۱۳۴۰) در تظاهرات دانشجویی شرکت کرد، گردنش مضروب و دستگیر شد. بعد‌ها شعری به طنز و سیاسی سرود و با امضای «گردن شکسته فومنی» برای توفیق ارسال کرد. پس از چاپ این شعر در چند شماره بعد توفیق، صابری به طنزنویسی کشیده شد. پس از تعطیلی توفیق، به تدریس ادامه داد.

او بعد‌ها در هنرستان صنعتی کارآموز تهران با محمدعلی رجایی که بعد از انقلاب اسلامی به نخست‌وزیری و ریاست‌جمهوری رسید، آشنا شد. این آشنایی به دوستی صمیمانه آنها انجامید. صابری در دهه ۵۰ بیشتر وقت خود را صرف مطالعه و تدریس کرد و در سال ۱۳۵۷ موفق به اخذ فوق لیسانس ادبیات تطبیقی از دانشگاه تهران شد. پس از انقلاب در زمان نخست‌وزیری شهید رجایی به مقام مشاورت فرهنگی و مطبوعاتی نخست‌وزیر منصوب شد. در زمان ریاست‌جمهوری شهید رجایی به مشاورت فرهنگی رئیس‌جمهور رسید و تا زمان شهادت رجایی در این سمت باقی بود و هنگام ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای در همان سمت ابقا شد. 

مشاغلی که صابری از بعد از انقلاب برعهده داشته است، عبارتند از: عضو هیئت مؤسس انجمن موسیقی، مشاور وزیر مسکن و شهرسازی، مدیرکلی دفتر آموزش بازرگانی و حرفه‌ای وزارت آموزش و پرورش (۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹)، تدریس در کلاس‌های حضوری دانشکده مکاتبه‌ای، تدریس در دانشکده روابط بین‌الملل، تدریس در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی، همکاری با معاونت امور بین‌الملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان مشاور افتخاری (۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹)، عضو منتخب شورای عالی انقلاب فرهنگی در کمیته نامگذاری، عضو هیئت ایرانی در کنفرانس سران کشور‌های غیرمتعهد (دهلی نو ۱۳۶۱).

مشاغل سیاسی نمی‌توانست صابری را راضی کند به همین علت بُعد فرهنگی کار خود را وسعت بخشید. در سال ۱۳۶۲ ناگهان از همه مسئولیت‌های دولتی خود کناره گرفت و پس از مدتی، شروع به نوشتن یادداشت‌های روزانه طنز با نام مستعار «گل‌آقا» و تحت عنوان «دو کلمه حرف حساب» با محتوای انتقاد از دستگاه‌های دولتی و مشکلات موجود جامعه در روزنامه اطلاعات کرد که نقطه عطفی در طنز نویسی ایران بود.

پس از گذشت ۶ سال صابری تصمیم گرفت هفته‌نامه گل آقا را منتشر کند. فعالیت‌های گل آقا منحصر به هفته‌نامه باقی نماند؛ ماهنامه گل‌آقا، سالنامه گل‌آقا و هفته‌نامه «بچه‌ها... گل‌آقا» از دیگر فعالیت‌های کیومرث صابری بود. کیومرث صابری فومنی پس از تحمل یک بیماری سنگین (سرطان خون) در ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۸۳ دار فانی را وداع گفت.

گل آقا؛ احیاگر طنز مطبوعاتی بعد از انقلاب

به گفته کارشناسان، در سال‌های قبل از انقلاب فضای فکاهی، هجو، هزل، جوک رایج بود، طنز اجتماعی در مطبوعات دیده نمی‌شد تا اینکه پس از انقلاب به همت کیومرث صابری فومنی و دوستان نزدیک آن یک اتفاق بزرگ در طنز افتاد. طنز مطبوعاتی بعد از انقلاب با انتشار «دو کلمه حرف حساب»‌های کیومرث صابری فومنی با نام مستعار «گل آقا» احیا شد. او نویسنده‌ای بود که با اشراف به اصول روزنامه‌نگاری و طنزنویسی توانست میزان تحمل مسئولان حکومتی را تا اندازه‌ای بالا ببرد و طنز مطبوعاتی بعد از انقلاب را احیا کند.

مخاطبان پوست کله‌ام را می‌کنند!

در ۱۱ مهر ماه سال ۱۳۷۰ روزنامه «وال استریت ژورنال» مطبوعات ایران را آزادترین مطبوعات خاورمیانه خواند و با اشاره به هفته‌نامه «گل آقا» نوشت: عراق و حتی عربستان هرگز نشریه‌ای، چون «گل آقا» را تحمل نخواهند کرد. این روزنامه به نقل از کیومرث صابری صاحب امتیاز گل آقا نوشت: «اگر دولت سعی کند، کنترلی بر کار ما اعمال کند، مجله را تعطیل خواهید کرد. اگر قلم، آزادی نداشته باشد، بهتر است اصلا هیچ چیز ننویسد لیکن من به اسلام و قوانین کشورم احترام می‌گذارم. من یک منتقد سیاسی هستم و مجبورم نقاط ضعف را بزرگ جلوه دهم». این روزنامه همچنین با اشاره به اینکه صابری از برخورد سرد دولت ایران با آمریکا حمایت می‌کند، از قول او نوشت: «اگر من از آمریکا انتقاد نکنم، خوانندگانم پوست از کله‌ام می‌کنند».

راز جاودانگی گل آقا

پرویز روح‌بخش، شاعر و نویسنده طنز که با نام مستعار «کارمند الشعرا» با هفته‌نامه گل‌آقا همکاری می‌کرد، در گفت و گویی درباره زنده یاد صابری گفت: او زمانی که به سفر حج رفته بود در کنار کعبه به خدای خودش قول داد که قلمش را در مسیری به جز احقاق حق و حق نویسی به کار نبرد. پس از بازگشتش، ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات راه‌اندازی کرد و خیلی زود مورد توجه همه قرار گرفت. مردم در آن زمان تشنه طنز مطبوعاتی اجتماعی، سیاسی بودند. در سال ۱۳۶۹ به فکر راه‌اندازی هفته‌نامه «گل‌آقا» افتاد. ابوالقاسم حالت، محمد خرمشاهی، بهاء الدین خرمشاهی، محمد پور ثانی، عمران صلاحی، ابوالفضل زرویی نصرآباد، منوچهر احترامی، ابوتراب جلی و احمد عربانی از جمله افرادی بودند که در آن سال‌ها وارد همکاری با مجله گل‌آقا شدند. این طنزپرداز همچنین افزود: گل آقا همواره عاشق زیبایی و زیبانویسی بود همیشه به همکارانمان توصیه‌هایی راهگشا داشت. این جمله را بار‌ها از او در تحریریه شنیدم که به کاریکاتوریست‌ها تأکید می‌کرد در کاریکاتور همیشه زیبایی را حفظ کنید. غلو بکنید، اما همیشه زیبا بکشید.

چرا گل‌آقا در میان مردم گل کرد؟

 آن طور که سایر دوستان و همکارانش گفته و نوشته اند: گل آقا در «دو کلمه حرف حساب» برای شوخی منتقدانه با شخصیت‌ها و چهره‌های سیاسی و مسئولان حکومتی با کسی تعارف نداشت. مردم هر هفته منتظر بودند تا ببینند تحلیل‌های گل‌آقا در آبدارخانه از زبان «شاغلام»، «ممصادق»، «کمینه (عیال ممصادق)» و «غضنفر» در مورد مسائل روز چیست. صابری در گل آقا اشعار طنز بسیاری منتشر کرد، اما بیت «یک زبان دارم دو تا دندان لق/ می‌زنم تا زنده هستم حرف حق» از زبان شاغلام، یکی از ماندگارترین ابیات او در این مجله است. گل‌آقا در میان مردم گل کرد؛ آنقدر که کسانی که اقبالی به نشریات و مجلات آن روز‌ها نداشتند، برای رسیدن آن به دکه لحظه‌شماری می‌کردند. 

پایبندی گل آقا به اسلام و ایران

زنده یاد کیومرث صابری فومنی در مصاحبه‌ای می‌گفت: «در همان سرمقاله شماره اول اهداف مجله را گفتم. گفتم به ۲ چیز پایبندم برای ابد اسلام و ایران. ایران برای من خیلی مهمه، من یک ایرانی دوستدار این وطنم و اسلام هم که دین ماست».

دیدار زنده یاد صابری با رهبر انقلاب 

صحبت‌های صمیمانه رهبر انقلاب با مدیرمسئول مجله طنز گل آقا بار‌ها منتشر شده است. ایشان در آذر ماه ۱۳۸۳ در اهمیت طنز فرمود: «طنز فاخر و برجسته، یکی از هنرهاست. طنز، هنر خیلی بزرگی است. بنده با مرحوم صابری شوخی می‌کردم و می‌گفتم «طنازها»! طناز‌های واقعی را تقویت کنید، پرورش دهید و کمک کنید تا طنز بیاورند. طنز، یعنی مطلب مهم جدی که با زبان شوخی بیان می‌شود؛ محتوا و معنایی در آن هست، منتها به زبان شوخی». 

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

ایشان پس از درگذشت مرحوم صایری با صدور پیام تسلیتی، ضمن آنکه خود را همراه بیست ساله و شریک در غم فقدان او دانستند، بر «سلامت نفس و پاکدامنی سیاسی» گل‌آقای سیاست ایران شهادت داده‌اند.»

روایت «روزگار گل آقایی» 

 

مستند «روزگار گل آقایی» به تهیه کنندگی و کارگردانی حسن یادگاری؛ به شرح زندگی کیومرث صابری فومنی معروف به «گل آقای ایران» می‌پردازد و محور اصلی مستند، این است که چگونه مسائل روزمره را به زبان طنز برای اقشار مختلف جامعه بازگو می‌کرد. حدود ۲۵ نفر از همکاران و سیاستمدارانی که او را می‌شناسند از تجربه همکاری و رفاقت با «گل آقای ایران» می‌گویند.

 جشنواره ملی طنز و رسانه «طنز پهلو»

جشنواره طنز و رسانه «طنز پهلو» یادمان کیومرث صابری فومنی (گل‌آقا) از سال ۱۳۹۵ با همکاری معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان برگزار می‌شود.

امسال نیز هشتمین جشنواره طنز و رسانه «طنز پهلو» در بخش‌های داستان کوتاه طنز، کاریکاتور و کارتون، شعر طنز، طنز چندرسانه‌ای و نثر طنز (طنز مطبوعاتی) و با موضوعات؛ انتخابات، یک بام و دو هوای حمایت غرب از مردم غزه، بسته شدن پنجره جمعیتی در آینده نزدیک و پیر شدن ایران، توهمات اپوزوسیون جمهوری اسلامی ایران، ورزش به ویژه فوتبال، گرانی خودرو، مصائب اینترنت، گرانی خانه و کرایه خانه، آفت‌های فضای مجازی (اعتیاد به گوشی، فودبلاگرها، بلاگر‌های بی‌سواد، فیک‌نیوز‌ها و ...) جهان‌گردی ایرانی‌ها و ایران گردی جهانیان، صرفه‌جویی در مصرف آب و انرژی و بروکراسی اداری برگزار شده است. 

استان گیلان، شهر فومن (زادگاه کیومرث صابری فومنی) امروز (سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه) همزمان با بیستمین سالروز درگذشت این هنرمند گیلانی میزبان بیش از ۵۰ نفر از اساتید، طنزپردازان و هنرمندان ملی از سرتاسر کشور در برپایی اختتامیه هشتمین جشنواره ملی رسانه و طنز با عنوان «طنز پهلو» است.

باشگاه خبرنگاران جوان گیلان رشت

دیگر خبرها

  • دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟
  • نطق‌ شنیدنی در پارلمان اروپا درباره حمله ایران به اسرائیل
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت + عکس
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • روایت ندا قاسمی از آسیب دیدگی سعیدآقاخانی در سریال «نون خ» (فیلم)
  • ببینید | خاطرات شنیدنی رهبر انقلاب از استادِ شهید مرتضی مطهری
  • ۲۰ سال از درگذشت گل آقای ایران گذشت
  • خاطره شنیدنی مجری خاص برنامه مشاعره از ملاقاتش با رهی معیری | ویدئو
  • «مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران
  • بدهکاری سینما و تلویزیون به روز معلم